ایده الوژی
دکتر بیژن باران دکتر بیژن باران

ایده الوژی مجموعه ایده های مشتمل بر اهداف، انتظارات، اعمال یک گروه اجتماعی بخاطر منافع و آمال خود برای سلطه بر دیگران است. ایده الوژی در استعاره پنجره یا عینک جهانبینی یک گروه است که گرایشات فلسفی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی آنرا برای خود و دیگران تنظیم بکند. این پنجره را نخبگان هر طبقه – چه در حاکمیت چه در اپوزیسیون- بنا به شعور و منافع خود بمرور می سازند. در حاکمیت ایده الوژی مجموعه ایده های طبقه حاکمه برای تداوم قدرتش بر دیگر طبقات و پاسخ به تغییرات اجتماعی است. ایده الوژی در جامعه و تاریخ باید در پندار، گفتار، کردار در چرخه حیات یک فرد یا گروه با درنظرگرفتن مخالفان این ایده الوژی تبیین شود. نتیجه گیری از فقط گفتار آنها در یک مقطع زمانی بسیار غیرحقیقی است.

 

شاید تاریخ ضبط تنازع ایده الوژیها باشد که منافع مادی در پس آنها پنهان اند. بروز ایده الوژی در جامعه را می توان در سطوح فردی، گروهی، جهانی بررسی کرد. برخورد ایده الوژیها بصورت بحث شفاهی، جدل polemic کتبی، تهدید/ جنگ روانی، جنگ نظامی بین 2 طرف ظاهر می شود. شرایط برخورد آنها می تواند3 نوع باشند: 1- طرفین آزاد برونمرزی خارج از حیطه قدرت، مثلا بحث 2 دانشجو، باشد. 2- یک طرف نیاز مادی داشته باشد؛ مانند مبلغان مذهبی در آفریقا که با ارایه طب و دارو ایده الوژی بومیان را با مال خود جایگزین می کنند. 3- طرف مقابل زندانی سیاسی باشد که تیم بازجو بدون رعایت قانون تا مرحله بروز طبع بهیمی سقوط می کند.

 

ابزار برخورد ایده الوژیک طیف گسترده ای از دانش، محرکه، فعل را در بر می گیرد: منطق، اطلاعات، فحش، عاطفه، محرکه، غریزه، عزت نفس، شخصیت، کتک، درد، ترس، تهدید، شکنجه سپید، آزار، توهین، شکنجه خونین، قطع اجزای بدن، قتل، توهین به مراسم تدفین، امر بسکوت در خاکسپاری محکوم، سانسور خبر زندانی و مرگ، برخورد غیرقانونی به بازماندگان.

 

در بحث ایده الوژیک هدف واقعی اقناع طرفین نیست؛ بلکه تاثیر بر اطرافیان ثالث است. زیرا هیچکدام منطق، تجربیات، اطلاعات عمومی، داده های تخصصی، فاکتهای مشهود، عقل سلیم بکار نمی برند. بلکه از محرکات و عواطف خود برای دفاع و حمله در مقابل طرف ایستادگی می کنند. تازه این موقعی است که طرفین در موضع قدرت نباشند. وگرنه طرف قادر با ابزار قهر به امحاء طرف ضعیف می پردازد.

 

بافتار ایده الوژی بر ثنویت غریزی عمل- پاداش، مشترک در همه جانوران منجمله انسان، قرار دارد که از 2 بخش درونی و بیرونی تشکیل شده. بخش درونی شامل یک ساختار التقاطی از پندارها، گفتارها، کردارها، نظرات، شعارها، فعالیتها می باشد. بخش بیرونی تدوین ایده الوژی بصورت جزوات، سازماندهی اعضا، تبلیغ، تامین مخارج فعالیتهای اجتماعی، یک سری عملکردها می باشد. ایده الوژی را میتوان در سطح ریز Micro و کلان Macro بررسی کرد.

 

با گسترش رایانه های تصویری fMRI ضبط فعالیت مغز در زمان واقعی پردازش فکر در سده 21م همهگانی شد. با این ابزار دیجیتال امکان مشاهده فعالیت مغز انسان با ورودیهای بصری-سمعی زبانی یا تصویری پدید آمد. لذا، در سطح ریز عصب شبکه های مغزی کنش – واکنش مغز انسان با ایده های پیرامونیش فیلمبرداری شده. سپس نتایج با علوم دیگر روانشناسی، عصبشناسی، جامعه شناسی تطبیق و تلخیص می شوند.

 

در مغز بمرور نظرات مکیده شده از محیط توسط فرد از حافظه زبانی به مراکز غیر زبانی تصعید می کنند. این مراکز شامل شبکه های عصب صیانت نفس، عاطفه، شخصیت می باشند. در پایان این نظرات به شبکه عصب اعتقادی با محتوای ثابت ایده الوژی پذیرفته شده انتقال می یابند. در این روند فرد در قسمت فعالیت مراکز عصب مربوط به ایده الوژی انعطاف ناپذیر، احساساتی، پرخاشگر می شود. از اینجا تا تحریک تکانه impulse های شکنجه گری، عذاب دیگران، تقاص، مرگ خود و غیرخودی فاصله چندانی ندارد.  بویژه اگر معتقد در قدرت و طرف مقابل در حبس، انفرادی، تنها، بی پناه باشد.

 

 در روند تحصیل ایده الوژی توسط فرد، بویژه در موضع قدرت، خیلی زود ربطهای عصب مراکز پندار، گفتار، کردار خود بیک "شبکه سیمکشی سخت" اتوماتیکوار تبدیل می شوند. از اینرو سختگیری، فحاشی، کتک، آزار، قتل بصورت بخشهای طیف رفتاری در فرد مقتدر ظاهر می شوند. در تمام این روندها پیوستگی رفتاری تحت کنترل هرمونهای درونریز غدد ترشحی و دستگاه عصب فرد بدون کاربرد منطق و هراس از عواقب قانونی هتک حرمت، تجاوز به ناموس، قتل نفس زندانی قرار می گیرد. تکانه دیگری در شکنجه گر بصورت رفلکس شرطی مانده از دوران شکار در تحول اجتماعی ظاهر می شود؛ "کار طرف را ساختن" و به سراغ فرد بعدی رفتن است. دیگر روند بازجویی بدون قانون تبدیل به تکرار بازی آزار شکار می شود.

 

شبکه عصب مربوط به اعتقادات در غشاء بیرونی مغز قرار دارد.  فعالیت این بخش مغز معتقد مسلط بر فعالیت منطق در نیمکره مغز چپ، مشعر، وجدان، تنظیم پندار، گفتار، کردار بنا به شرایط مناظره می شود. تنظیم گفتار و کردار انسان نرمال بنا به زایده عصبی ناظر بر کنش در مغز است که جلوی حرفهای موهن و اعمال منافی عفت را می گیرد. در جامعه آزاد با رسانه های مستقل از دولت، حیطه قانونی، مامور دولتی از مقام خود نمی تواند سوء استفاده کند؛ زیرا عواقب قانونی برای گفتار و افکار او وجود دارند. ولی در استبداد فردی و عدم اطاعت مامور دولتی از قانون، این فرد از عرف قانون رایج در حیطه اجتماعی خارج شده به اِعمال قدرت قهار تنزل می کند. در اینجا ایده الوژی فرد سلطه گر نه مجاب کردن حرفی، بلکه برای امحای ایده الوژیک و جسمانی زندانی بکار می رود.

 

البته اخبار نقض قانون به کل دستگاه حاکمیت نشت می کند. ولی فرد درون حاکمیت با ثنویت خودی- غیرخودی، نقض قانون را در ادامه مقام و مستمری خود، اگر باانصاف باشد ندید و مکروه می گیرد. اگر اعتقادات او به تحجر گرایده باشند که نقض قانون مباح یا پذیرفته است.  اگر خود این فرد در حاکمیت با عوارض اختلالات شخصیتی دست به گریبان باشد؛ از هتک حرمت، تجاوز به ناموس، قتل نفس زندانی کیفش کوک می شود؛ عصب معتاد مریضش تسکین لحظه ای می یابد.

 

در سطح کلان ایده الوژی در سده های 19 م و 20م  از دید جامعه شناسی، روانشناسی، تاریخی تبیین شد. در این آثار، ایثار معتقدان به شعائر خود تا پای جان در پدیده های کلی طبقاتی، دینی، سیاسی، اجتماعی تشریح شد. تز مانای جامعه شناسی پویش جامعه است. همه انسانها برای این پویش هدف فردی و گروهی خود را دارند. منتهی حاکمیت با دسترسی به نیروهای قهری و منابع مالی کلان دولتی در موضع قدرت نسبت به دیگران قرار دارد. بدون نظارات قانون، این حاکمیت اقتدارگرا برای نیروهای اجتماعی مخالف هلاکت بار می شود.

 

معتقدان ایده الوژیک در صف مخالف حاکمیت در دفاع از نظرات خود تا پای جان میروند. در برخی از این فرهیختگان وجدان بیدار برای ایجاد عدالت عمومی آنها را تا زندان، شکنجه، اعدام می کشاند. آنها چون دستگاه حاکمیت را برای آزمایش نظرات خود در اختیار ندارند؛ با تکیه بر تجارب مبارزاتی دیگر ملل اصول نظری خود را تدوین می کنند. همین را حاکمیت پیرهن عثمان کرده؛ آنها را زایده اجنبی میخواند. معتقد مخالف، آموزه های ملل دیگر را در زندگی فردی و محفلی بکار می برد؛ آنها را تبلیغ می کند. برخی از این افراد سر بزنگاه، که هوا پس می شود، جا میزنند؛ تواب شده، خط عوض کرده، همراه حاکمیت می شوند.

 

حاکمیت در هر عصری بمعنای کنترل منابع مالی و اجرای نظرات خودی آن گروه اجتماعی است که به قبضه قدرت سیاسی نایل آمده باشد. ایده اولوژی هسته اصلی منظر قدرت اجتماعی است که پوسته های رنگارنگ فلسفی، مذهبی، سیاسی بخود می گیرد. لذا برای قبضه قدرت، ایده الوژیها در رقابت باهم بمبارزه تا مرگ خود و دیگران پیش میروند.

 

آلتوسر "ایده الوژی {بطور عام} را بدون تاریخ" دانسته؛ در حالیکه هر ایده الوژی خاص را صاحب تاریخچه بومی خواند.  پس ایده الوژی وسیله "بازتولید اجتماعی" تداوم قدرت حاکمه است؛ ثابت نبوده و بنا به منافع طبقه حاکمه تعیین می شود. برای نمونه سرمایه داری در غرب از لیبرالیزم کلاسیک و مدرن، سوسیال دمکراسی، لیبرالیزم نو متناظر با فازهای گسترش، تشدید، متاخر آن گذشته است. در سرمایه داری دولتی و خصوصی استعماری، کمپراور، رانتی، مخلوط ایده الوژی با کیش شخصیت راس حاکمیت آمیخته می شود.

 

روشن است که حاکمیت جناحهای متعدد دارد؛ هر یک سلایق، ذوایق، اشتهای خود را برای ثروت، قدرت، منزلت دارند. ایده الوژی حاکمیت با تغذیه از منابع مالی فربه شده؛ خود را در تجربه حکومتی برای پذیرش تغییر بهینه می کند. نخبگان طبقات تحت حاکمیت ایده الوژیهای خود را بنا به منافع و شعور فرهنگی خود تنظیم میکنند؛ در حالیکه حاکمیت با تکیه بر ارگانهای رسانه های دولتی و سرکوب یکه تازی می کند. نخبگان حاشیه حاکمیت بانحای گوناگون مجیز راس هرم در هیرارشی قدرت حاکمه را می گویند تا اعتقادات و منافع خود را تضمین کنند.

 

ایده الوژی را در اوضاع فعلی جهان و خاورمیانه می توان به 3 بخش عمده تقسیم کرد. هرکدام بنا به شرایط بومی دارای جناحها و لایه های ثانوی اند. ایده الوژی ثابت نبوده بنا به پیشرفت جامعه رنگ عوض می کند. انقلاب کبیر فرانسه 1789 نخستین تجلی تضاد ایده الوژیهای راست و چپ در تاریخ است. برای نمونه ایده الوژی راست در فرانسه سده 19 برای حفظ دربار و مذهب اکثریت بود. در حالیکه در آلمان سده 20 به نژادپرستی سکولار و انقیاد همسایگان تبدیل شد. اکنون در آمریکا ایده الوژی راست عمدتا دربرگیرنده نظامیگری جهانی است.

 

1-   ایده الوژی راست از 2 سده پیش تا کنون در جهان استحاله پیدا کرده؛ نظریه پردازان گوناگون دارد. آنها روی مواضع محافظه گرایی سنتی، ملی گرایی، اقتصاد انحصاری، بسیج عوام، مذهب، ضد-سوسیالیسم می نویسند و عمل می کنند. راست در غرب سده 21 دربرگیرنده محافظه کاران لیبرال، تجارت بدون نظارت، رقابت تجاری بدون دخالت دولت، سرمایه داران است. اکنون راست لایه های 3گانه راست مرکز، راست افراطی، ضد-سوسیالیست را دربر می گیرد. ایده اولوگهای راست در مالکیت رسانه های جهانی چشمگیرند. 1

 

2-   ایده الوژی میانه متعلق به طبقات خرده پا در جامعه با مالکیت فردی بر اقلام منقول و غیرمنقول است. شاید بتوان آنرا در 2 محور عدم خشونت گاندی و خشونت بعثی تجرید کرد. اولی در هند، آمریکا، آفریقای جنوبی منجر به دستآوردهایی برای بشریت و تقلیل تدریجی فقر و عقب ماندگی شد. دومی با کودتاهای خونین در سوریه، عراق، الجزایر به بن بست رسید. 2

 

3-   ایده الوژی چپ 3 اصل دارد: ماتریالیزم دیالکتیکی درک تاریخ، نقد سرمایه داری برای تقلیل/ رفع ارزش اضافی، نظریه تکامل تاریخی بیگانگی کارگر در تولید. این 3 اصل در دانشگاههای غربی در رشته های آموزش، اقتصاد، انسان شناسی، بررسی رسانه ها، تاریخ، جامعه شناسی، زیبایی شناسی، علوم سیاسی، عتیقه شناسی، فلسفه، نمایش، نقد ادبی، نقد روانشناسی تدریس می شوند.

 

توجه شود که عقاید چپ در دانشگاههای غربی تدریس می شوند ولی نشر این نظرات در خاورمیانه جرم است. دولت راست در خاور میانه با سانسور آثار چپ، عقب ماندگی را ساختاری می کند. شاید رویگردانی از کتاب بدلیل جرم در داشتن کتب چپی باشد. در خاورمیانه 3 اصل فوق اینچنین عینیت مییابند: ا- تجرید عینیات و تضادهای جامعه سرمایه داری در آثار متنی و هنری؛ 2- وجدان بیدار در دیدن ستم و آرزوی پایان دادن به حرمان بخش عظیمی از مردم. 3- تبدیل این نظرات به اعتقادات ثابت در ذهن که منجر به کنشگری اجتماعی می شود. 3

 

منابع. توضیح در باره 3 ایده الوژی با عملکرد سیاسی در غرب و خاور میانه در زیر آمده:

1- http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=10968

2- http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=11115

3- http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=10856

  http://www.mashal.org/content.php?t=راست&c=helmi&id=00482


October 20th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
علمي و معلوماتي